سلام به شهريور ماه
سلام به شهريور ماه سلام دوستاي خوب محمد حسين عزيزم و من امروز اول شهريور ماه هست و هوا هم خيلي خنك شده خداكنه كه اينطوري هم بمونه راستي ي چيزي براتون بگم بخنديم محمد حسين كه الهي فداش بشم خيلي بازيگوشه شب ها كه من ميخوابم آقا كوچولو بيدار مي مونه و دائم در حال نرمش و نميذاره ماماني بخوابه عزيز دلم ديشب تو خواب نار بودم كه يهو احساس كردم ي نفر محكم زد توي شكمم بيدار شدم ديدم آقا كوچولو چون بابالي هم سر كار بود و تنها بودم بعد اين آقا كوچولو گرسنش شده بود و ي چيزي خورديم و و خوابيديم تا ساعت 11 ظهر براي خودش لالا كرده بود و تكون نميخورد به طوري كه داشتم نگرانش ميشدم الهي فداي شيطنت هات بشم محمد حسين عزيزم الهي دورت بگردم جيگر طلايي خداي خوبم اين لحظه هاي شيرين رو نصيب همه مادر هاي آينده قرار بده و همه نيني ها از جمله محمد حسين و سوين عزيز تر از جونم هم سلامت و صالح باشن و من و هاني جون در كنار جوجه هاي عزيزمون لذت زندگي مون رو ببريم الهي امين.
امروز هم من داشتم تو سرویس چرت میزدم آخه خانمی دیشب نذاشت خوب بخوابم.
که یه دفعه با یه لگد خوشمزه اش چرتم پاره شد
خندم گرفته بود و یواشکی تو دلم کلی قربونش رفتم
